مدح و وفات حضرت معصومه سلام الله علیها
ایـنـبـار بر دامـان گل خاری نیـفـتاد بر صـورت آئـیـنه زنـگـاری نیفـتاد غـم دید، غـصه خورد، ناله کرد اما این فاطمه کارش به مسماری نیفتاد افـتـاد امـا زود دورش را گـرفـتـنـد صـد شکـر گـیر مـردم آزاری نیفتاد افـتـاد امـا زیـر دسـت و پـا نـمـانـده بـین در سـوزان و دیـواری نـیـفـتاد شهر غـریـبه رفت اما محـترم رفت چشمش به عیش و نوش اغیاری نیفتاد موسی بن خـزرج آمده، خولی نیامد یعـنی مـسـیـر او به بـازاری نیـفـتاد در زیر پای ناقۀ حملش در این شهر گل ریخت اما رأس سـرداری نیفتاد |